شهردارِِ وعدههای بزرگ و کارهای کوچک
علیرضا زاکانی و مدیران وارداتیاش استاد وعدههای بزرگ هستند، اما در عمل در تحقق کارهای کوچک هم درماندهاند. شهرداری تهران که در حل بزرگترین چالشهای پایتخت دستاوردی نداشته، هر روز یک وعده به وعدههای قبلیش اضافه میکند.
حامد بنائی، عصر صنعت؛مشکلات حملو نقل عمومی، ترافیک و آلودگی هوا این روزها امان شهروندان را بریده ولی شهردار تهران با اعتماد به نفس کاذب همچنان در حال دستاوردسازی از اقداماتی است که در عمل دیده نمیشود و مدیرانش هم با کف و سوت او را به فرو رفتن در چاله وعدههای بیسرانجام یاری میکنند.
شهرداری تهران که در افزایش رضایتمندی کارکنانش در بدترین دوران خود قرار دارد و هیچیک از مشکلات اصلی پایتخت را رفع و حتی کم نکرده، کاملاً عجولانه با ابلاغ دستوری جدید با عنوان «محورهای بیستگانه» قصد دارد در چند ماهه پایانی سال موضوعاتی که همان شرح کارهایی است که هر ساله حوزههای اجرایی شهرداری در فصل بودجه به دنبال جذب اعتبار آن هستند را اجرایی کند!
برای ما مشخص نیست که قرار است بودجه را چطور و از کدام منابع به محورهای ۲۰گانه تخصیص دهند.
ولی آنچه عیان است اینکه پولهایی که زاکانی با روشهای مختلف روانه خزانه شهرداری کرده در اولویتهای شهر و شهرداری هزینه نمیشود و به زودی باید منتظر خزانهای خالیتر از گذشته باشیم. آن زمان شاید نه ملکی برای فروش باشد، نه زمینی برای تغییر کاربری و نه تراکمی برای فروش.
آقای شورا، آقای شهردار؛حال پرسنل خوب نیست!
نگرانی و اضطراب در ادارات و شرکتها بیشتر از آنکه به نوع کار مربوط باشد، به مدیریت ضعیف و ناکارآمد مربوط است.
کارکنان وقتی بدانند سرنوشتشان برای کسانی که در راس کارند مهم است، نگرانیشان کاهش مییابد. ولی وقتی احساس کنند مدیران مواظب خودشان و جایگاهشان هستند و فقط به سود بیشتر فکر میکنند تا به معیشت کارکنان نگرانی و اضطراب ها افزایش می یابد و به همین دلیل افراد به شرکت و سازمان وفادار نمیمانند.
برای جلب اعتماد، باید اعتماد را عرضه کرد نه اینکه آن را طلب کرد. ما نمیتوانیم به افراد حکم کنیم به ما اعتماد کنند، در حالی که مرتب آنها را دست به سر می کنیم، نمیتوانیم درستکاری را به آنها یاد بدهیم، نمیتوانیم همکاری را و وفاداری به سازمان را به آنها بیاموزیم!
اینها همیشه نتیجه کار مدیران است. نتیجه نوع کار و رفتاری است که با زیر دستان دارند. عمل مدیر گویا تر از کلام اوست، اگر آنچه که گفته می شود با آنچه انجام می شود در تضاد باشد امنیت سازمان و اعتماد به آن از بین میرود.
روسا به جای فریاد کشیدن بر سر کارکنان، باید نگاهی به خود بیندازند و ببیند چقدر منصف و صادق هستند. با تحقیر و تهدید نه تنها کار پیش نمیرود بلکه امنیت سازمان نیز به خطر میافتد.
پیام های متعدد ارسالی از سوی کارکنان شهرداری تهران حکایت از آن دارد برای نمونه مدیران در طرح « من شهردارم ۲» که اساس آن بر مشارکت واقعی شهروندان به منظور افزایش رضایتمندی و عمران آبادانی شهر استوار است، راه ناصواب را پیش گرفتند!
با توجه به عدم امکان انتشار پیامهای متعدد گلهآمیز شهروندان و کارکنان شهرداری در خصوص طرح من شهردارم، در این خصوص نظرسنجی برگزار شد که نزدیک به ۹۰ درصد از نظر دهندگان فرایند انجام طرح من شهردارم را غیر واقعی و غیر مشارکتی دانستند. در واقع این نشان از نارضایتی گسترده در میان کارکنان شهرداری تهران دارد که بخشی از آن مربوط به عدم اجرای قانون ترمیم حقوق کارکنان شهرداری است.
حقوق و مزایای کارمندان شهرداری بنابر قانون نظام هماهنگ پایین تر از کارمندان سایر دستگاها و سازمانها است. و هر ساله با افزایش تورم این فاصله بیشتر و شرایط زندگی و معیشت سخت تر می شود. این در حالی که شهرداری بالاترین خدمت رسانی به شهروندان را دارد.
لذا مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۱ مصوبه ای را برای ترمیم حقوق تصویب کرد ولی در مسیر اجرای آن توسط شهرداری تهران فراز و نشیب های رخ داد از جمله اینکه شورای شهر مکاتباتی با مجلس انجام داد که پاسخ مجلس به آنها مثبت بود اما در همین رابطه شهرداری هم بیکار ننشست و مکاتباتی با رییس جمهور و مجلس انجام داده که از پاسخ رییس جمهور در دست نیست اما پاسخ مجلس که اخیر به شهرداری ارسال شده نکات و ملاحضاتی مطرح کرده که نهایتا دست شهرداری را برای انجام ندادن کار باز گذاشته و همین موضوع باعث شده شورا هم به نوعی عقب نشینی کند و سیاست سکوت اتخاذ کند.
با این ترتیب این استنباط پیش آمده که شهرداری به هر دلیل نمیخواهد اینکار را انجام دهد و برای توجیه دست به اقدامات مختلف میزند تا توپ را از زمین خود بیرون کند. همین موضوع موجب رنجش خاطر و نارضایتی شدید پرسنل شهرداری شده و مطمئنا تبعات منفی در روند کارهای شهرداری خواهد داشت.
نکته اینجاست که حال پرسنل شهرداری اعم از رسمی و قراردای به لحاظ معیشتی خوب نیست و لازم است مدیریت شهری لااقل با استفاده از ظرفیت های موجود فکری به حال آن کند، نه اینکه با بهانه تراشی و فرافکنی حتی امکان تازه قانونی فراهم شده را بسوزاند. این نامه نگاری ها و استفساریه ها برای پرسنل نان و آب نمیشود و فقط سفره پرسنل کوچک و کوچک تر میشود.
در واقع اولویت اول در هر سازمان پیشرفته، به سرمایه های اصلی آن یعنی پرسنل اختصاص مییابد و حال که شورا، شهرداری تهران را همردیف پیشرفته ترین شهرهای جهان می داند! لازم است یادآور شویم که؛ مقاومت شهردار تهران در حل نکردن معضلات پرسنل از قبیل مسکن، رفاه و پرداخت حقوق و … و دامن زدن به نارضایتی و بی اعتمادی کارکنان مانع از آن می شود که شهرداری تهران در ردیف بهترین های جهان بدانیم .
به امید اینکه مدیران شهر تهران بدانند؛ تصمیمگیری با مردم درست است نه تصمیم گیری بجای مردم با شعار مشارکت مردمی و غفلت از بدنه شهرداری که قرار است مجری تصمیمات و خدمت رسان به شهروندان باشند توجیه پذیر نیست.
این خبر را به اشتراک بگذارید :